قلب من تکه و تکه دل من پرخون شد
که چرا ارض یمن با دم تو گلگون شد؟
تو که یک غنچه و یک کودک بی آزاری
تو مگر با عربستان سر جنگی داری؟!
ز چه رو کشور تو زخمی و ویران شده است؟!
موی پر پیچ و خمت از چه پریشان شده است؟
ترس و ذلت همه مزد عربستان باشد
تا ابد زار و پریشان و پشیمان باشد
و خدا او که همه چیز جهان در ید اوست
اوکه ناظر بده بر کار بشر دشمن و دوست
او که عادل بده و هست و همی خواهد ماند
او که جبریل امینش به ولی قرآن خواند
در همان وحی و کتابش به پیمبر فرمود
گرد ذلت به سر اهل ستم خواهد بود
دست ایزد به سر اهل یمن ماندنی است
قصه ی جنگ شما تا به ابد خواندنی است
استقامت شده واژه جملاتم چه صبور
نتوان وصف نمود این عظمت از ره دور
عرق شرم سعودی به زمین گشته روان
ای یمن تا به ابد فاتح این جنگ بمان
ما همه یاد شماییم و به دل ها غوغاست
گر زمن میشنوی آخر غصه زیباست
ما صدامان به سر غرب بلند است هنوز
سازمان ملل انگار به بند است هنوز
بند غفلت به گلویش شده بسته ای داد
حق خوری می کند آن که داد حق سر می داد
پ.ن:اللهم عجل لولیک الفرج
پ.ن دو:تنها کاری که از دستم بر میومد!