چشم به راه...

کوتاه ترین دعا برای بهترین آرزو...اللهم عجل لولیک الفرج

چشم به راه...

کوتاه ترین دعا برای بهترین آرزو...اللهم عجل لولیک الفرج

برای توصیف آدم ها باید کلمه بلد بود ...باید خیلی کلمه بلد بود..آن هم خیلی خیلی.
به نظرم آدم ها اصولا موجودات پیچیده ای هستند و تو موظفی برای توصیف این موجود پیچیده،پیچیده بنویسی...
حتی اگر آن موجود پیچیده خودت باشی!!
17 سال هم که با خودت زندگی کرده باشی انتظار زیادی است که بخواهی در یک پاراگراف توصیف کنی شخصیتت را...
پس این جا خالی خواهد ماند درست تا لحظه ای که بتوانم برای توصیف یک موجود پیچیده به تعداد کافی کلمه پیدا کنم؛حتی اگر آن موجود پیچیده خودم باشم....

با احترام،مهدیه سادات حقی

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

آن چند نفر....

چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ق.ظ

تا حالا شده بری استخر؟!

شده یه اتفاقی بیوفته و بخوای غرق شی و در حالی که جونت داره بالا میاد بخوای خودتو نجات بدی؟

شده دست و پا بزنی ؟!

شده دلت برای دوباره چشیدن طعم اکسیژن لک بزنه؟!

حالا فک کن 

تو اون شرایط دستاتو  قرص و محکم ببندن

رد طناب خیلی میسوزه؟!

نمیتونی دستاتو حرکت بدی،نه؟!

فک کن به جای آبم پرتت کنن تو یه استخر خالی

یه چیزی شبیه گودال

بعد به جای آبم خاک بریزن روت

شده؟

د نه د...نشده!

نشده که طعم خاکو بچشی

نشده که اینقدر تند تند نفس بکشی که ریه هات پر خاک شه

شاید گریه ات بگیره

خوب آخه داری میمری

اونم نه معمولی 

دارن می کشنت

به بدترین وجه ممکن

داری شهید می شی

شایدم اشکات با همون خاکا قاطی شن و بوی گل فضا رو پر کنه

شاید یاد گذشته ت بیفتی

شایدم به فکر آینده ای باشی که برای بهترین بودنش داری جونتو میدی

شاید به این فکر کنی که تو آینده مردم چه شکلی اند؟!...چیجوری ان؟!..تو رویادشون میمونه؟!...نه،تو اصلا واسه اسم و رسم نرفته بودی که حالا بخوای به این چیزا فکر کنی

...........................

آره ؛ محاله این اتفاقا واست پیش اومده باشه

محاله چون تو الان زنده ای

سالمی داری اکسیژن تنفس می کنی نه یه مشت خاک و کلوخ

ولی چند نفر بودن که این قصه رو نشنیدن که لمسش کردن

که توش جون دادن

که 29 سالم قصه شون زیر خاکا خاک خورده 

جالبه نه؟!

چه قدر منطقی ه که بعد این همه سال برگشتن که یه چیزی بگن

که ببینی که با دستای بسته شون چه موجی راه می اندازن

که بگن :

عزیزم حواست هست؟!...ما مطمئنیم قرن ها هم بگذره حواس تو به هیچ چیز پرت نمی شه

تو هم مث ما از هیچ کس نمی ترسی...الا...هر پرچم سفید ی گولت نمی زنه...تو پاش بیفته حاضری قشنگ تر از ما تو میدون مبارزه خوش رقصی کنی

آره قشنگه

قشنگ تر وقتیه که میفهمی تو چه قدر مهمی که یه آدم واسه راحت زندگی کردن تو چه قدر سخت شهید شده

چه قدر زجر کشیده

و چه قدر سخته با کلمه ها بخوای یه جوری بازی کنی که جلوی رقص ایثار اونا کم نیارن

آره اونا هم انتخاب کردن و هم انتخاب شدن

اونا چند نفر بودن

همان 175 نفر

#سلام_بر١٧٥غواص_شهید

  • مهدیه سادات حقی

نظرات  (۱)

۱۷۵شهید غواص که با دست‌های بسته و در عملیات کربلای۴ زنده‌به‌گور شدند این‌روزها به وطن بازگشته‌اند. جز اقتدا به حضرت علی‌اکبر(علیه‌السلام) و درس گرفتن از «حق‌طلبیِ» آن بزرگوار، چه عامل دیگری می‌توانست آنان را از لذات جوانی و کانون پرمحبت خانواده جدا کند و هم‌آغوش اروندرود نماید؟ شوق دفاع از اسلام و اطاعت از ولی‌فقیه و نایب امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه)، چنان مقاومشان کرده بود که هیچ باکی از مرگ نداشتند. «این اوج سعادت یک جوان است که سعادت حقیقی را درست تشخیص می‌دهد، و آن را تنها در دلِ حق‌محوری می‌جوید و میوه‌ی آن را نیز به طور نقد در همین دنیا می‌چیند، و آن، هراس نداشتن از مرگ است.»

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">