نوشته ام،شاید ساکت شود این وجدان درد بی رحمِ دوست نداشتنی.....
خداوندا،ای تنها میزبان میهمانی بزرگ رمضان.
ای که نوای رحمت و مغفرتت در این ماه گوش نواز است
باری دیگر به سویت آمده ام..به دعوت تو،به میهمانی تو
به میهمانیی که میزبانش تویی و چه سعادت مند است هر آنکس که دعوت شده به این میهمانی
خداوندا من با ظرفم آمده ام.با ظرف کوچک وجودم.ظرفم را در معرض بارش بی امان رحمتت می گیرم.در مقابل آسمان وسیع مهربانی ات. و در برابر دریای خروشان عزتت.
پروردگارا از من بگیر هر آن چه که تو را از من می گیرد و بر من ببخش هر آن چه که مرا به تو می رساند.ببخش بر من نه به اندازه ی ظرفم که می دانم پشیزی در مقابل این دریای بی کران سعادتت نمی ارزد.ببخش بر من به اندازه ی کرامتت...جودت و سخاوت بی نظیرت.
خداوندا می خواهم قدرِ قدرت را بدانم
می خواهم بزرگ شوم؛ نه تنها بزرگ که بزرگوارشوم
می خواهم ظرف کوچکم را به این دریای بزرگ مهربانی ات پیوند دهم
خداوندا طعم شیرین و دست نیافتنی عبادتت را بر من بچشان
بچشان آن لذت بی نظیر و ناب عبادتت را
همان سجده های بی تکلف و خالصانه را
خداوندا می دانم که خواسته هایم بسیارند ولی کرم تو اقیانوسی است که در آغوش می کشد جوی خواسته هایم را
الهی می دانم که دلم را تیره گی از میان برده
ولی همین دل تیره امید دارد به مغفرتت
من با امید بخششت بر سر خوان نعمتت نشسته ام
و می دانم تو نیز مرا به همین دلیل بر سر سفره ی لطفت نشانده ای
خدا یا بی تو بودن سخت است،خیلی سخت
خدایا خودت را از من نگیر و مرا در این سختی قرار مده
خدایا تو خدایی و خیلی خوب خداییی کردن می دانی
من نیز بنده ام ولی راه و رسم بندگی را نمی دانم
تو نشانم بده راه بندگی را
راه سعادت را
و راهی را که انتهایش مرا به تو خواهد رسانید
برحمتک یا ارحم الراحمین
- ۹۲/۰۵/۱۹